زندگی یعنی


عاشق

میدونین بچه ها من خاطره زیادی با مهتاب ندارم یا دارم ولی نمیتونم به یاد بیارم چون از وقتی با یک نگاه قلبم براش لرزید انگار فاصلمون زیاد بود زیادتر شد انگار یک سراب شده که هرچی تلاش میکنم بهش برسم بی فایده ی بار ها شده باهم بودیم ولی نتونستم حرفم و بهش بزنم چون هربار که باهم بودیم مهتاب به نحوی من و تو شرایطی میزاشت که نتونم حرف دلم رو بزنم یا اگه میخواستم بگم ترس از نجابت مهتاب بهم اجازه  این کار رو نمیداد  بارها باخودم گفتم  اینبار میگم ولی وتا روبروش قرار میگرفتم نمیتونستم بهش بگم چون میترسیدم ناراحت بشه و برای همیشه از دست بدمش

اگه بخوام الهه عشقم رو توصیف کنم بهترین توصیف همین کلمه الهه ی چون اون یک الهه واقعیه یک الهه شرقی یک دختر نجیب و زیبای ایرانی که با هر نگاش میتونه تمام دنیای من رو زیر و رو کنه اون میتونه با خندهاش دنیا رو از اینکه هست 1000000000000000000برابر برام زیباتر کنه میتونه باگرمای دستاش من و از سرمایی که تمام وجودم رو گرفته نجات بده اون کسیه که میتونم سرم رو رو زانوش بزارم و اروم.ارومه اروم به خواب برم  اون میتونه دلیلی باشه برای تمام کارا وپبشرفت هام اون دلیلیه برای زندگی تلاش و بودن.........



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

| 31 مرداد 1389برچسب:,| 23:7 | مرتضی|

De$ign:khanoomi